اسماعیل ادیب خوانساری نخستین خواننده و آوازه خوان در رادیو ملی ایران بود که آثار ارزشمندی در حوزه موسیقی سنتی از خود به یادگار نهاد و شاگردانی برجسته در این عرصه را نیز تربیت کرد.
به گزارش مجله خبری نگار،اسماعیل اَدیب خوانساری، زاده ۱۲۸۰ خورشیدی در خوانسار از توابع استان اصفهان است.
پدرش «میرزا محمودبنابیالقاسم الخوانساری»
روحانی و خوشنویس برجستهای بود.
ادیب خوانساری و آموختن موسیقی از نوجوانی
ادیب خوانساری در سال ۱۲۹۴ در حالی که در سنین نوجوانی به سر میبرد به دلیل برخورداری از صدای زیبا، مؤذن مسجد شد.
او در سال ۱۲۹۵ آموزش ردیفهای آوازی را تحت نظر عندلیب گلپایگانی آغاز کرد و با عزیمت به اصفهان به یادگیری ردیف، دقایق و ظرایف مکتب آواز اصفهان زیر نظر سید عبدالرحیم اصفهانی پرداخت، تجربهای که به آشنایی و دوستی او با جلال تاج اصفهانی منجر شد.
ادیب خوانساری در ۱۳۰۰ خورشیدی نیز آموزش موسیقی خود را زیر نظر نایب اسدالله (نوازنده چیرهدست نی) جهت آشنایی با شیوههای مختلف همراهی ساز با آواز و جواب آواز ادامه داد و یک سال بعد، یعنی در سال ۱۳۰۱ آموختن موسیقی را نزد میرزا حبیب اصفهانی ملقب شاطر حاجی و میرزا حسین خضوعی که از شاخصترین چهرههای مکتب آوازی اصفهان بودند، آغاز کرد.
ادیب خوانساری در آن سالها با سفر به مناطق بختیاری و جنوب ایران با زبان، فرهنگ و نغمههای محلی لری که بسیار مورد علاقهاش بود، نیز آشنا شد.
عزیمت به تهران و شروع فصلی جدید
خوانساری در ۱۳۰۳ عازم تهران شد و این اتفاق فصلی نوین از آشنایی با گروهی از برجستهترین موسیقیدانان را برایش رقم زد؛ موسیقیدانانی چون غلامحسین درویش خان، حسین خان اسماعیل زاده، حبیب سماعی، مرتضی محجوبی، موسی معروفی، علی اکبر شهنازی، عبدالحسین شهنازی، مرتضی نی داوود و … از جمله اساتید موسیقی بودند که وی در سفر به تهران با آنان آشنا شد و نزد برخی از آنان به یادگیری موسیقی پرداخت.
وی از سال ۱۳۰۳ تا ۱۳۰۹ خورشیدی در اصفهان و گاهی در تهران به سر میبرد. در سال ۱۳۰۹ اما با ورود به خدمات دولتی و استخدام در بلدیه یا همان شهرداری امروزی در تهران ماندگار شد.
خوانساری اما در سال ۱۳۱۴ خورشیدی به درخواست خود به مدت ۲ سال از بلدیه تهران به بلدیه اصفهان منتقل شد؛ اگرچه چندی طول نکشید که دوباره به تهران بازگشت.
او در سال ۱۳۱۹ همزمان با تاسیس رادیو ملی ایران در ۳۹ سالگی وارد رادیو شد و صدایش به عنوان نخستین خواننده مرد از رادیو پخش شد. وی در آن دوران با نوازندگانی چون ابوالحسن صبا، علی اکبر شهنازی، حسین یاحقی، حبیب سماعی، عبدالحسین شهنازی، مهدی خالدی و مرتضی محجوبی همکاری میکرد.
خوانساری در ۱۳۳۲ به دلایلی از رادیو ایران کنارهگیری کرد و در ۱۳۳۴ به دعوت برنامه گلها جهت همکاری با این برنامه بار دیگر به رادیو بازگشت و همکاری جدیدی را با ابوالحسن صبا، حسن کسایی، حسین تهرانی و منوچهر همایون پور از سر گرفت.
وی در سال ۱۳۴۰ از شهرداری تهران بازنشسته شد و از آن پس تمرکز بیشتر خود را بر فعالیتهای موسیقایی از جمله ضبط موسیقی و آموزش موسیقی به جوانان گذاشت.
ادیب خوانساری و تربیت شاگردان مشهور
ادیب خوانساری مدتی در مدرسه عالی موسیقی روحالله خالقی به تدریس آواز مشغول شد که از جمله احمد ابراهیمی از شاگردان ایشان در این مدرسه بود. با پایهگذاری مرکز حفظ و اشاعه موسیقی توسط داریوش صفوت در سال ۱۳۴۹ از وی نیز برای تدریس آواز دعوت به عمل آمد اما خوانساری به دلیل کسالت نپذیرفت. وی از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۵ اما، آموزش آواز و ردیف آوازی را به تعدادی از هنرجویان رادیو در محل رادیو آغاز کرد.
از افرادی که به طور مستقیم از دانش و تجربه ادیب بهره گرفتهاند، میتوان به حسن کسایی، هنگامه اخوان و فخری ملکپور اشاره کرد، محمدعلی گلپایگانی (محمد گلریز) برادر کوچکتر اکبر گلپایگانی نیز از آموزشهای ادیب استفاده بسیار برده است.
حسن کسایی از هنرمندانی بود که آثار خصوصی و رادیویی زیادی با ادیب دارد. وی در سال های ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۵ به مدت یک سال در تهران و در خانه ادیب بود و از وی درس میگرفت. کسایی پس از اینکه به اصفهان بازگشت، این شعر را برای ادیب خوانساری سرود:
اگرچه در همه آفاق شهرهام به هنر کنون چه چاره که هستم به شهر خویش غریب
مرا ز خطه ری خاطرات شیرینیست که روزهای خوشی بود در حضور ادیب
آثار ادیب خوانساری
اگرچه آرشیو ارزشمندی از آوازهای ادیب خوانساری به دلیل دشمنی با وی در رادیو از میان رفت اما از او آثار ارزشمندی در صفحات گرامافون ۷۸ دور (صفحات سنگی) و همچنین آثار رادیویی، آوازها، تصنیفها همراه با ساز و ارکستر و تعداد بیشماری ضبطهای خصوصی و خانگی به یادگار ماندهاست. شلیل و خون دل از جمله آوازهای محلی بختیاری است که با همکاری ارکستر انجمن موسیقی ملی با صدای خوانساری خوانده شده و به عنوان آثاری ارزشمند در آرشیو موسیقی فولکلور ایران وجود دارند.
ادیب خوانساری در برنامه برگ سبز و گلهای جاویدان هم چندین اجرا داشتهاست.
او برای هنرش قدر و منزلت زیادی قائل بود، خودش در این باره میگوید: «هیچگاه از شخصی در برابر خواندن نوا پول نگرفتهام؛ زیرا این کار را دون شخصیت یک هنرمند میدانم.»
بیماری و درگذشت
ادیب خوانساری سالهای متمادی از بیماری ریوی و عوارض ناشی از آن چون تنگی نفس رنج میبرد؛ در سالهای ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ دو بار تحت عمل جراحی ریه قرار گرفت و هر از چندگاه دچار مشکلات قلبی و تنفسی میشد. او در این سالها به دلیل بیماری نتوانست، فعالیت موسیقایی داشته باشد.
ادیب خوانساری در توصیف در دوران بیماری خود می گوید:
روزگاری، زندگیام را به پای هنر قربانی کردم و حالا زندگیام دارد، هنرم را قربانی میکند.
وی سرانجام فروردین ۱۳۶۱ در ۸۱ سالگی پس از تحمل مدتها بیماری و ضعف جسمانی درگذشت. آرامگاه وی در بهشت زهرا، قطعه ۹۱ ردیف ۱۰۳ شماره ۴ قرار دارد.
منابع:
۱_ ماهنامه ماه هنر، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۶، صاحب امتیاز: خانه کتاب
۲_ کتاب «ادیب خوانساری: آوای جاویدان در موسیقی ایران»، نوشته شیرین ادیب خوانساری
منبع: ایرنا